...
تو "هستی"...
و همین کافیست..
همین که من مطمئن باشم تو ميخندي و زندگي ميكني،
با رفیق های فابریکت پایه ی کوهنوردی میشوید،
هنوز هم سفرهای طولانی را دوست داری،
آهنگ را با صدای بلند گوش میدهی و با آن بلند میخوانی،
تند رانندگی میکنی،
فوتبال تماشا ميكني،
همین ها که حکایتِ بودنت را میکنند، براي من كافيست!
همين كه غصه نخوری و بخندي ؛
شانه هايت نلرزد كافيست؛
ولي نميتونم تورو با كسي قسمت كنم ...
نميتونم ببينم قلبتو به يكي ديگ دادي ...
حاضرم خیلی کارها برایت بکنم و تنها مطمئن باشم كه تو هستي ...
کسی هست ک قلبِ مرا به تپش می اندازد..
مرا نگران و از خود بی خود میکند...
من حاضرم به خاطرِ تو هرروزم بدتر از ديروز باشد...
و هرروز و هرشب برای دلِ نداشته ام با صداي بلند بخوانم:
"تو مرا باز رساندی به جنونم کافیست...!"
+ نوشته شده در ساعت توسط samira |
برچسب : نویسنده : miss225 بازدید : 241